خونت پایمال نمی شود برادر شهیدم...

خونت پایمال نمی شود برادر شهیدم...

«سوخته دلم که نشد باز در حرم تو به دیده ام»

گاهی باید بنویسی...
گاهی بگویی...
گاهی بخوانی...
و زمانی هم سکوت ...!!

.:سوخته دل:.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
Instagram
آخرین دیدگاه
  • ۱۹ ارديبهشت ۹۵، ۱۵:۲۳ - دچــ ــــار
    ++
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۵، ۱۳:۱۱ - دچــ ــــار
    سلام
نویسندگان

وقتی یک جرعه زیارت روزی ام می شود

يكشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۲:۵۸ ق.ظ
افسران - شمس الشـــموس ...
زائری بارانی ام آقا به دادم می رسی؟
بی پناهم، خسته ام، تنها؛ به دادم می رسی؟

گرچه آهو نیستم، اما پر از دلتنگیم
ضامن چشمان آهوها، به دادم می رسی؟

از کبوترها که می پرسم نشانم می دهند
گنبد و گلدسته هایت را، به دادم می رسی؟

ماهی افتاده بر آبم، لبالب تشنگی
پهنه ی آبی ترین دریا، به دادم می رسی؟

ماه نورانی شبهای سیاه عمر من
ماه من، ای ماه من، آیا به دادم می رسی؟

من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام
هشتمین دردانه زهرا، به دادم می رسی؟

بازهم مشهد، مسافرها، هیاهوی حرم
یک نفر فریاد زد: آقا به دادم می رسی؟



السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)

التماس دعـــا
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۲/۲۹
سوخته دل

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال ديدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">