خونت پایمال نمی شود برادر شهیدم...

خونت پایمال نمی شود برادر شهیدم...

«سوخته دلم که نشد باز در حرم تو به دیده ام»

گاهی باید بنویسی...
گاهی بگویی...
گاهی بخوانی...
و زمانی هم سکوت ...!!

.:سوخته دل:.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
Instagram
آخرین دیدگاه
  • ۱۹ ارديبهشت ۹۵، ۱۵:۲۳ - دچــ ــــار
    ++
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۵، ۱۳:۱۱ - دچــ ــــار
    سلام
نویسندگان

۲۹ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۲ ثبت شده است



باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام
باز هم زائرتان نیستم از دور سلام

با زبانی که به ذکرت شده مامور سلام
به سلیمان برسد از طرف مور سلام

کاش سمت حرمت باز شود پنجره ها
باز از دوریت افتاده به کارم گره ها

ننوشته ست گنهکار نیاید به حرم
پس بیایید اگر خوب و اگر بد به حرم

برسد خواهش این ناله ی ممتد به حرم
زود ما را برسانید به مشهد به حرم

مست از آنیم که از باده به خم آمده ایم
ما سفارش شده ایم، از ره قم آمده ایم

یاد دادید به ما رنج کشیدن زیباست
پس از این فاصله تا طوس دویدن زیباست

پا برهنه شدن و جامه دریدن زیباست
بعد هم پای ضریح تو رسیدن زیباست

پیچش قافله ی ما که به سوی نور است
رگه ای در دل فیروزه ی نیشابور است

کار من هست فقط گرمی بازار شدن
گر چه در باور من نیست خریدار شدن...

یوسفم باش، بدون تو کجا برگردم؟
من برایت دو سه تا بیت کلاف آوردم

تو خودت خواسته ای دار و ندارم باشی
کاش لطفی کنی و آخر کارم باشی

مرد سلمانی تو باشم و یارم باشی
لحظه ی مرگ بیایی و کنارم باشی

قول دادی به همه پس به خدا می آیی
هر که یک بار بیاید تو سه جا می آیی

۰ دل نوشته موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۱:۰۸
سوخته دل


من با تو زندگی نکنم پیر می شوم

بی تو من از جوانی خود سیر می شوم

من در شعاع پرتو شمس الشّموسیَت
بی اختیار پیش تو تبخیر می شوم

آیینـ ه کاریِ حرمَت ذرّه پروری ست
من در رواقِ چشمِ تو تکثیر می شوم

من گریـ ه ام گرفتـ ه کمی هم بـ ه من بخند
دارم بـ ه پایِ خویش سرازیر می شوم

یک شب نشد کـ ه بی گـُنَـ ه آیم زیارتت
اما دوباره پیش تو تقدیر می شوم

آن نامـ ه ام کـ ه از سَر تعجیل و اضطراب
بر بال کفتران تو تحریر می شوم

وقت ورود در حَرَمِ تو هوایی ام
وقت خروج تازه زمین گیر می شوم
۰ دل نوشته موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۱:۰۷
سوخته دل
افسران - شمس الشـــموس ...
زائری بارانی ام آقا به دادم می رسی؟
بی پناهم، خسته ام، تنها؛ به دادم می رسی؟

گرچه آهو نیستم، اما پر از دلتنگیم
ضامن چشمان آهوها، به دادم می رسی؟

از کبوترها که می پرسم نشانم می دهند
گنبد و گلدسته هایت را، به دادم می رسی؟

ماهی افتاده بر آبم، لبالب تشنگی
پهنه ی آبی ترین دریا، به دادم می رسی؟

ماه نورانی شبهای سیاه عمر من
ماه من، ای ماه من، آیا به دادم می رسی؟

من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام
هشتمین دردانه زهرا، به دادم می رسی؟

بازهم مشهد، مسافرها، هیاهوی حرم
یک نفر فریاد زد: آقا به دادم می رسی؟



السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)

التماس دعـــا
۰ دل نوشته موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۰:۵۸
سوخته دل

سلام بر قافله سالار عشق

حضرت سید علی

 

حضرت آقا: «امروز در نقطه مقابل تلاش دشمنان باید در جهت

اعتقاد و عمل و تبلیغ و تبیین حقیقت مهــــدویت حرکت کنیم.»



۰ دل نوشته موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۰:۵۷
سوخته دل