خونت پایمال نمی شود برادر شهیدم...

خونت پایمال نمی شود برادر شهیدم...

«سوخته دلم که نشد باز در حرم تو به دیده ام»

گاهی باید بنویسی...
گاهی بگویی...
گاهی بخوانی...
و زمانی هم سکوت ...!!

.:سوخته دل:.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
Instagram
آخرین دیدگاه
  • ۱۹ ارديبهشت ۹۵، ۱۵:۲۳ - دچــ ــــار
    ++
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۵، ۱۳:۱۱ - دچــ ــــار
    سلام
نویسندگان

خوشا به حال خیالی که در حرم مانده...

پنجشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۰۶ ق.ظ

 هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد

نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد

 

خوشا به حال خیالی که در حرم مانده

و هرچه خاطره دارد از آن محل دارد

 

به یاد چای شیرین کربلایی ها

لبم حلاوت "احلی من العسل" دارد

 

چه ساختار قشنگی شکسته است خدا

درون قالب شش گوشه یک غزل دارد

 

بگو چه شد که من این قدر دوستت دارم؟!

بگو محبت ما ریشه از ازل دارد

 

غلامتان به من آموخت در میانه ی خون

که روسیاهی ما نیز راه حل دارد                "سید حمیدرضا برقعی"

 

+رو سیـــــــــــــــــــــــاهم فقط تو را دارم یاعباس(ع)

یاحسیـــــــن(ع)

+ اینکه بدونن علت کم رنگ بودن حضور ما 

چلّه امتحانه که نمیتونم سر بزنم و یا نظر بدم

حلال کنید من حقیر رو و برام دعا کنید.لدفاً

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۳/۰۳/۰۱
سوخته دل

نظرات (۱۲)

۰۱ خرداد ۹۳ ، ۰۹:۳۱ گرافیست کوچولو

این شعر رو خیلی دوست دارم.. .

سلام و ممنون بابت ِ لینک و سرزدن :)

+ بگ گراند ِ وب رو دوست میدارم :)

جواب من حقير:
سلام
ممنون از حضور
شعرش واقعا قشنگه
التماس دعا
سلام شعرش قشنگه... روزی تون ان شاالله به زودی . 
ان شاالله تو امتحان های زندگی هم موفق باشید.
جواب من حقير:
سلام
ممنون
همچنین
کارهای آیینیه حمیدرضا برقعی عالی هستن
ممنون
جواب من حقير:
خیلی عالی هست بقیش..
۱۲ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۴۰ سفیـــر نـــور

اگر اراده کنی که خودت را حفظ بکنی

پروردگار هم هنگام ارتکاب گناهان ، برای تو ایجاد مانع می کند

« مرحوم آیت الله حق شناس (ره) » ˙·٠•♥

٠•♥٠•♥٠•♥٠•♥٠•♥٠•♥٠•♥٠•♥٠•♥٠•♥٠•♥٠•♥٠•♥


سلام همسنگر


التماس دعا :(


یازهرا(س)


جواب من حقير:
محاجیم به دعا
۱۳ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۱۱ سنا ♥عاشق مهدی فاطمه♥
امشب که در بهشت وا مى ‏گردد
هر درد نگفتنى دوا مى ‏گردد
از یمن ولادت امام سجاد(ع)
حاجات دل خسته روا مى ‏گردد
۱۵ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۱۷ محمدحسین رحیمی پور
قشنگ بود
۱۶ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۲۵ سنا ♥عاشق مهدی فاطمه♥
عصر یک جمعهء دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟چرا آب به گلدان نرسیده است؟چرا لحظهء باران نرسیده است؟ وهر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است، به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است. بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟دل عشق ترک خورد، گل زخم نمک خورد، زمین مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد،فقط برد، زمین مرد، زمین مرد ،خداوند گواه است،دلم چشم به راه است، و در حسرت یک پلک نگاه است، ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی، برسد کاش صدایم به صدایی...

عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس، تو کجایی گل نرگس؟به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است زجنس غم و ماتم، زده آتش به دل عالم و آدم مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای؟ ای عشق مجسم! که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت. نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت به فدای نخ آن شال سیاهت به فدای رخت ای ماه! بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم توئی ،آجرک الله!عزیز دو جهان یوسف در چاه ،دلم سوخته از آه نفس های غریبت دل من بال کبوتر شده خاکستر پرپرشده، همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی و سپس رفته به اقلیم رهایی، به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت ببری تا بشوم کرب و بلایی، به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد ،نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد، شب من روزن مهتاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق بیچارهء دلدادهء دلسوخته ارباب ندارد...تو کجایی؟ تو کجایی شده ام باز هوایی،شده ام باز هوایی...

گریه کن ،گریه وخون گریه کن آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم، و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است، به گستردگی ساحل نیل است، و این بحر طویل است وببخشید که این مخمل خون بر تن تبدار حروف است که این روضهء مکشوف لهوف است، عطش بر لب عطشان لغات است و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است، و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است ،ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است، ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است، ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنهء یار است و زنی محو تماشاست زبالای بلندی، الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که «الشّمرُ ...»خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...» دلت تاب ندارد به خدا با خبرم می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی، تو خودت کرب و بلایی، قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی، تو کجایی ... تو کجایی...
۱۷ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۴۶ گلبرگ دانلود
سلام بر شما ،
 از ورژن جدید قالب راز دیدن فرمایید .
یاعلی


خدا به قلم آقا سید حمیدرضا برقعی برکت بده با این اشعار ناب و قشنگشون
خیلی لذت بردم از خوندن دوباره اش


انشالله ایام امتحانات با خوبی و خوشی بگذره و نتیجه خوووب بگیرین
جواب من حقير:
مگه میگذره آخه؟؟!
۲۱ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۳۵ سفیـــر نـــور
آسمان را دیده ای که چگونه در گودالهای حقیر آب می نگرد؟؟؟ امام آفتاب کرامتی است که خود را از ویرانه ها نیز دریغ نمیکند

(شهید سید مرتضی آوینی)


****************************


سلام همسنگر


ممنونم از حضورتون

التماس دعا مخصوص

یازهرا(س)
جواب من حقير:
من شهید آوینی و سخنانشون رو خیلی دوست دارم
۲۱ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۳۷ محسن عروجی
۱۵ تیر ۹۳ ، ۱۶:۱۴ خادم الشهدا
سلام علیکم
اگر دیده دل به چشم یار افتد گناه من عاشق یار چیست
در صحر گاه منزل دوست دعا میکنم  چون او خلاف وعده نمیکند
یاعلی التماس دعا

ارسال ديدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">